۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

امروز دوازدهم آذر


نمایشگاه نقاشی های امید حلاج.نگارخانه آن


نمایشگاه نقاشی های هادی هزاوه ای.نگارخانه ماه مهر

نمایشگاه نقاشی های مریم مولیایی.نگارخانه الهه



نقاشی های امید حلاج(کارشناس نقاشی از دانشگاه علم وفرهنگ.با کلی نمایشگاه انفرادی و گروهی):



مردی محصور شده میان گل وبرگ.گل برگ هایی که درون آدمی ریشه دوانده اند...

کارها در عین داشتن فضای(کاملا) شخصی اما آشنا بود.انقدر که آدم خودشو اونجا ودرون نقاشی ها حس میکرد.دیدنشون لذت بخش بود...هر چند که نتونستم همه کارهارو درک کنم.

توی بعضی از کارها خودمو می دیدم که دارم از اون مرداب بیرون میام وبا پرنده ای که روی شونه ام نشسته رد نور رو می گیرم.شاید بتونم یکی از اون نقطه های نور رو بگیرم و برم بالا.

جدای از اون بافت هایی که همیشه دلم می خواست توی کارهام به نوعی داشته باشم رو از نزدیک دیدم.

در عین خاکستری بودن درخشان بود.در عین شادو سرخوش بودن نوعی غم شیرین یا شایدم غمناک توی خودشون داشتن...

پیکره مردی که خیره به آسمون بود همرنگ طبیعت اطرافش شده بود.معلوم نبود این طبیعت بود که شکل انسانی به خودش گرفته بود یا انسانی که طبیعت اون رو در بر گرفنه! اما هر چه بود خوب بود.



خلاقیت و شاعرانگی در آثار امید حلاج همدیگر را می زایند نمی توان گفت شاعرانگی می چربد یا تمهیدات خلاقانه نقاشی اش.(وحید شریفیان


۱ نظر: