۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

امروز چهارم آذر



تشک دو نفره ای رو که با دونات های شکری پر شده بود رو داخل اتوبوس گذاشتم.توی راه با دیدن مینیاتورهای سورئالیستی حسین فصیح هوس آب پرتغال کردم....ترس و دلهره از دیدن و نوشیدن رنگ ها تضاد مرد و زن چاقو روبند...


زیر دونه های ریزو درشت بارون که به آسمون می رفت نقاشی های دشتبان خیس شدو پاییزو زمستون و بهارو تابستون هر کدوم از لای کاغذهای گواشی سرک کشیدن...

قطره بارون رو بوسیدم و لای دفترم گذاشتم تا از امروز بمونه...شاید تشنه شدم!





نمایشگاه نقاشی های مسعود دشتبان: گالری هور





نمایشگاه نقاشی های حسین فصیح :گالری هما


۱ نظر:

  1. واقعا عالی می نویسی
    من افتخار می کنم به دوست نویسنده ی معرکم

    پاسخحذف