۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

امروز 13 اردیبهشت




امروز 13 اردیبهشت



دوباره برگشتم...پشت سرم رو که نگاه کردم دیدم اااا...چه قدر شلوغه !



جریانات زندگی جریان دارن وتوی یه قاب خلاصه نمی شن.البته اگه به مدد تکنولوژی جدید بشه بهmp3 و dvdتبدیلشون کرد شاید بشه یه جوری جاشون داد.

اینکه هر جریانی قراره چه رنگی باشه یه مشکل اساسیه.آخه بعضی جریانات اصلا رنگ ندارن .پس یا نباید تصویرشون کرد یا یا اگه تصویر کنی دیده نمی شن چون بی رنگن.بعضی ها یه رنگهایی دارن که اصلا وجود نداره

و بعضی دیگه هم تک رنگن...

باز اینجا یه مشکلی پیش میاد.اگه چند تا جریان تک رنگ با یه رنگ خاص وواحد پشت سر هم باشن اونوقت تصویر کردنشون کنار هم غیر قابل تشخیصشون می کنه...یعنی یه جورایی قابل تفکیک نمی شن.

فکر کنم اینطوری بشه درستش کرد که بینشون یه فاصله انداخت .یعنی همه جریانات پشت سر هم جریان نداشته باشن.یه تنفس بین هر جریان باعث میشه تا بتونی با فاصله تصویرشون کنی...

بر این اساس باید حواست باشه تا جریانی رو از قلم نندازی.چون اگه از قلم بیفته پخش زمین می شه و دیگه نمی شه از رو زمین جمعش کرد...!

۳ نظر:

  1. فاصله ای را فا صله ای دیگر
    طی می کند
    و آنچه را که می نگرم
    دیگر آنچه می نگرم نیست...
    رویائی

    پاسخحذف
  2. mer30 az nazaratat ...
    va baz ham omidvaram chizhaui ke daghdaghate va arazoshon ro dari bere30 in tanha chiziue ke mitonam behet begam...

    پاسخحذف
  3. تمام ضابطه هايم رها شدند
    رهايي ام همه بر پا ايستاد...

    پاسخحذف